۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۹

مطلب 1

همانیم که هستیم ودرجازدن کارماست!


گفتند کمی یا قدری بیشتر از کمی(دررابطه با مطلب چینی بندزده ) ناسیونالیست هستی (!)وشاید بتوان گفت از آن ایرانیان سینه چاکی که خاک وطن را سرمه ی چشمنانشان می کنند .من لزومی به توضیح نمی بینم زیرا که جان مطلب چیز دیگری بود وبه دلیل ذهنیت باستان شناسی که مرا در نوشتن آزار می دهد وعلی رغم اینکه تمایلی ندارم لایه به لایه وفاز به فاز بنویسم وبا سکشن-برش عمودی - مقایسه کنم ولیکن می شود آنچه نباید بشود. پس برمن خرده مگیریدو همچنین بیم آن داریم که با نوشته ی پیش رو، آرام درگوشم نجواکنید تو را با نامحرمان چه کار(؟)

از برادر،جدایمان می کنند ودر کنار خواهرِِ دوست برادرمان مینشانندمان .وروی تابلو می نویسند الفبا.

درست است که مدرسه هایمان همجوار یکدیگرند ولی به هیچ وجه نباید به هم نزدیک شویم تا که مباداخبر به گوش ناظم مدرسه برسد وپرونده را به زیر بغل بزنیم وراهی منزل شویم.

همچنان در کشف همدیگر به تکاپو می افتیم تابدانیم جنس مخالف چگونه فکر می کند وخواسته هاوبرنامه هایش چیست .حدود دوازده سال با هم جنسان خود سپری می کنیم وبا هم آزموده می شویم به بلوغ جنسی وعلقی می رسیم واز بلوغ عاطفی جا می مانیم.به یکباره در آزمون مسخره ای- که نقل مجلس کشورمان است وعامل وقت گذرانی نمایندگان –به رقابت می پردازیم وارد دانشگاه می شویم بدون آنکه شناختی از هم واز دانشگاه داشته باشیم وهمچنین باعث تاسف است که دانشگاه به جای اینکه محلی برای پرورش عالم باشد بیشتر به پرورش زوج ها می پردازد-منظور عدم فهم محل کسب علم ازسوی دانشجوست نه مسئولین دانشگاه- وازدواج های دانشجویی که ازیک جهت باعث تحکیم بنیان خانواده ها می شود واز طرف دیگر باعث تحریک دانشجویان دیگر، که بنیان خانواده را تحکیم کنند واز درس خود غفلت .

این موضوعات گرچه کمی پیچیده به نظر می آید وبا بیان یک مورد ،موضوع دیگری هست که آن را نفی می کند.ولیکن نباید صورت مسئله را پاک کنیم.

همچنانکه صدای بعضی ها با خواندن این نوشته به گوش می رسد که اظهار می کنند اگر ما از ابتدا دیواری بین دختران وپسران نکشیم وبه زعم خود بگذاریم همدیگر را بشناسندوکش وقوس ها شدید عاطفی را زودتر تجربه کنند آن وقت بافساد وبی بندوباری چه کنیم(؟)واینجا این سوال پیش می آیدآیا در دانشگاه فساد وبی بندباری بیشتر است یادر خارج از دانشگاه(؟)کاملاواضح است که هیچ محلی به اندازه ی دانشگاه پاک وبی آلایش نیست چراکه افراد به هم نزدیک هستند وتبادل افکار به آسانی بین آنان برقرارمی شودوتفکیک اندیشه های مذکرومونث وجود ندارد وچه خوب است که ازابتدا این ترس از روبه روشدن با این افکاررابرای دوجنسین برطرف کنیم واینکه بدانیم ازدواج موفق در هرمحیطی امکان دارد و همچنین فرصت آن.وتنها این مکان دانشگاه نیست وبهتراست که نباشد تا بیشتر انرژی برخی دانشجویان صرف پیداکردن شریک زندگی نشود.

تا مادامی که تبعیض بین دختر وپسر پا برجا است ،تامادامی که جوانان ما مسئولیت پذیر نیستند ودیر به جامعه ملحق می شوند ،تامادامی که جنس مخالف برایمان معما است وتامادامی که دیر ویکباره به پختگی احساسی می رسیم که هضمش برایمان مشکل است و گاهی حتی نمی رسیم –والبته بجز تا مادامی های دیگر که آنقدر گفته ایم که اگراینجا هم نقل شود تجدید خاطره است وتجدید اینگونه خاطرات باعث مرض- همانیم که هستیم ودرجا زدن کار ماست.

هیچ نظری موجود نیست: