۰۸ مرداد ۱۳۸۹

یدی

 اسمش رو گذاشتیم یدی .حدود پنج روز که گوربه گورش کردیم خاک روش رو بر می داریم با قلمو استخوان هاش رو نمایان می کنیم دوباره یه کیسه می ندازیم روش، پر خاکش می کنیم تا فردا روز ، دوباره باهاش مشغول بشیم. تقریبا همه ی قسمتاش سالمه وتر وتمیز .


به فضل الهی (به قول بعضی ها)فردا جمجمه ی یدی بیچاره به آزمایشگاه فرستاده می شه وبند بند بدنش داخل کیسه قرار می گیره.

یه اعتراف : از کمچه وکلنگ وحتی کلنگ بزرگ گرفته تاگزارش نویسی و .هی اندکی هم از طراحی سفال وپلان (خیلی کمتر ) لذت می برم ولی گوربه گور کردن باعث می شه که دلم بگیره خیلی هم بگیره.

واقعا از خاکیم وبرخاک می شیم برام ملموس تر شده .

راستی ما چیکاره ایم ؟

به زودی عکس یدی رو براتون تو وبلاگم شده همه ی فایلام هیدن شدن.

۲۰ تیر ۱۳۸۹

ماهی رو هروقت از آب بگیری می میره

25خرداد بیمارستان بوعلی .ساعت 5عصر.به دنیا آمدم.
روزهای تبریک تولدم 4خرداد
12خرداد
23خرداد
6تیر
15تیر
خدا بعدیش رو بخیر کنه .
اینم یه جور شه!!!