...اما
اعجاز ماهمین است
ما عشق رابه مدرسه بردیم
درامتداد راهرویی کوتاه
درآن کتابخانه کوچک
تاباتز این کتاب قدیمی را
که از کتابخانه به امانت گرفته ایم
یعنی همین کتاب اشارات را-
با هم یکی دولحظه بخوانیم
ما بی صدامطالعه می کردیم اماکتاب راکه ورق می زدیم
تنها گاهی به هم نگاهی ...
ناگاه
انگشت های ((هیس))
مارا
از هر طرف نشانه گرفتند
انگار غوغای چشم های من وتو
سکوت را
درآن کتابخانه رعایت نکرده بودند!
قیصر
اعجاز ماهمین است
ما عشق رابه مدرسه بردیم
درامتداد راهرویی کوتاه
درآن کتابخانه کوچک
تاباتز این کتاب قدیمی را
که از کتابخانه به امانت گرفته ایم
یعنی همین کتاب اشارات را-
با هم یکی دولحظه بخوانیم
ما بی صدامطالعه می کردیم اماکتاب راکه ورق می زدیم
تنها گاهی به هم نگاهی ...
ناگاه
انگشت های ((هیس))
مارا
از هر طرف نشانه گرفتند
انگار غوغای چشم های من وتو
سکوت را
درآن کتابخانه رعایت نکرده بودند!
قیصر