۰۹ اسفند ۱۳۸۸

زن ومرد در بوته ی فراموشی

به راستی قصد توهین به هیچ یک از دوجنسین را نداشته ام وفکر می کنم واقعیت را می بینم به هیچ و.جه فمنیست نیستم چون از اعقاید این گروه هیچ نمی دانم .امیدوارم مردان وزنان موفق وفکور خودرا جز این افراد جای ندهند چون در این صورت نه تنها منظور من را متوجه نشده اند بلکه به خودشان نیز توهین سختی کرده اند. منظور ومقصد این نوشتار فلش بکی است به دو وبلاگ وزین با عناوین شب نوشته ها (بامدادآزادی ) وethnoarchaeologist (ستاد عزیزم خانم دکتر پاپلی).نمی دانم این عزیزان این نوشته را خواهند خوانند یاخیر اما من می نویسم.

مشیه ومشیانه ،آدم وهواوخیلی ملموس تر بخواهیم بگوییم همان زن ومردی که ما می شناسیم

دوموجود با روحیات متفاوت از همان آغاز پیدایش .

بامداد آزادی هراز چند گاهی از زنان وحوادث پیرامون آن ها می نگارد حال بگذریم که ایشان به زیبایی هرچه تمام تر با کلمات بازی می کنند ووذهن خواننده را بامتون نوشته شده توسط خود درگیر می کند به گونه ای که خواننده شخصیت های نوشته های ایشان را کنارخود می پندارد ولیکن نقدی را که می توان برایشان گرفت این است که همان قدر که برخی زنان در جامعه ی امروزی به فساد کشیده شده اند وهرکدام دلیل قانع کننده ای برای خود دارند که هدف ما توجیه یا ترد این افراد نیست باید اذعان کرد که به همان اندازه نیز مردان به فسادکشیده شده اند وشاید قدری بیشتر که این طبیعت مردان است ولاغیر ...

در این نوشته های پی در پی که راجع به زنان نوشته می شود حتی یک گوشه ی چشمی به زنان موفق وپیشترفت زنان نشده وحتی هرگز راجع به تنبلی وبی مسئولیتی مردان امروزی تابه حال مطلبی نوشته نشده است وباید گفت ریسک وشجاعت مردان امروزی نسبت به نسل های گذشته کاهش یافته است وبه مرور زمان این جنس به رفتارهای زنانه تمایل بیشتری نشان می دهد واین باعث شده است آمار هم جنس بازان روز به روز در حال صعود باشد .والخ اینکه اوضاع روحی ،جسمی ،عقلی ،فکری مردان خیلی وخیم تر از زنان می باشد به همین جهت از این عزیز درخواست می کنم که قلم شیوای خود را دررابطه با مردان بچرخاند گرچه با نوشتن مطلب زنان صیغه ای به هوس بازی مردان اشاره ای شده بود اما بعد دیگر، این نوشته غیر مستقیم وهنرمندانه به موضوع زن وفاسد بودن او برمی گشت.

اما نوشته های استاد عزیزم خانم دکتر پاپلی ،بااینکه ایشان گرایش فرامدرن درپژوهش های خود دارند وحتی باستان شناسی را دربافتار معاصر مطالعه می کنند یعنی کاملا به روز هستند ولیکن در همه ی نوشته های ایشان نقش اول را مرد بازی می کند،مردی که متعلق به پنجاه سال پیش است مردی که حتی اگه تمام خانواده اش جلوی چشمش پرپرشود قطره ای اشک از چشمان او سرازیر نمی شود ،مردی که تکیه گاه وستون خانه است ،مردی که حرف اول وآخر را در خانه او می زند .خلاصه همان مردان که مادرانشان ازکودکی به دخترانشان می گفتند ،دخترم برادرت پسر است تکیه گاه تو و افتخارتو؛ هرگز ازاینکه اوهم می تواند افتخار برادرش باشد سخنی به میان نیامد وخیلی هرگزهای دیگر که باید بپای صحبت های مادرم بنشینم تا برایم تعریف کند (والبته دختران امروزی هیچ وقت نخواهند توانست مانند خواهران دیروز باشند این گفته ی مادرم است که همیشه به من گوشتزد می کند )آنقدر ازاین شاخه به آن شاخه پریدم که رشته ی کلام از دستم در رفت ،حال به قدری که این رشته در دستانم است ادامه می دهم .استاد بنده محوریت زیادی به رگ گردن،گریه ،ومتعلق بودن زن به مرد می دهند که نمی توان به ایشان اعتراض کرد زیرا یحتمل مردان دهه ی ایشان مرد واقعی هستند ولیکن پسرانی که من می شناسم کسانی هستند که مردان آینده خواهند بود وبنده هیچ رگی در گردن آنها مشاده نمی کنم بلکه تنها رفتار لوس ،قهرکردن در زمان گیر افتادن (منظورم قهرهای دوست پسرهاودخترها نیست بلکه درزمان کلکل ها وبحث ها) وترس رادروجودآن ها می بینم . حتی برادر خود بنده که کشتی گیر حرفه ای می باشد وبا یک دست حریف خود را ضربه فنی می کند نیز ترسو تر از من است.پسران امروز بی مسئولیت ،خوشحال وبی خیال هستند یا راه معتاد شدن را پیش می گیرند یا راه دختربازی وتعداد کمی از آن ها عمیقا فکر می کنند وموضوع مضحک این است که خیلی راحت این کنایه را زبان می آوردند که عاقل بودن زنان از پیش ازتاریخ زبان زد خاص وعام است .اینان همان پدرهای فرداهستند که نوید یک نسل ابتر رامی دهند درآینده!

در پایان ازبامداد عزیز وخانم دکتر پاپلی صمیمانه معذرت می خواهم که دررابطه با نوشته هایشان نظر خودرا ابراز کردم.

۱ نظر:

نگاه گفت...

سلام خوشحالم به وبلاگتون سر زدم حالا بايد سر صبر كاراتون رو بخونم من شما رو ليك مي كنم اگه دوست داشتين من رو هم لينك كنيد از كامنت شما ممنوننم
http://sahele-negah.blogspot.com