آنتیک
در چله ی گذر از سنتی بودن به انتظار نشسته ایم
۱۴ بهمن ۱۳۸۸
امشب دلم گرفته حرفی نمی زنم چیزی نگو تمام شب سکوت کن
کاش هرگز آتش عشق روشن نمی شد
پیراهنمان سوخت
به شهر که آمدیم به عریانیمان خندیدند
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی