۲۳ خرداد ۱۳۸۹

تاریکم

به اندازه ی تمام اقیانوس ها خسته ام


عطشم به اندازه ی تمام کویرهاست

من راببربه آسمان وازقناری هاسیرابم کن

تاکه شاید،کویرخستگی رابه ابرها بسپارم

اقیانوس ،کویروآسمان این دوچه باهم بیگانه اند

کویربه آسمانش می نازداین راحتی توهم می دانی !

حتما نمی دانی، که اقیانوس آسمانش رابه سخره می گیرد!

آسمان وسیع است،برزگ است،وهمه جا هست.

این درست.

واین بی انصافی آسمان بزرگ است که خود را براقیانوس تنها خالی می کند

ایا این هم درست؟

بازهم آسمان ،کویر،اقیانوس وحتی قناری

خستگی وتشنگی ار ازیادم برد

به اندازه تمام شبها تاریکم

خورشید رابرایم نقاشی کن.

۴ نظر:

نگاه گفت...

زيبا بود عمو جان دوست داشتم آفرين

نگاه گفت...

عمو جان چقدر خوب كردي طرح وبلاگت رو عوض كردي اينجوري خيلي بهتر شد مبارك باشه

شفق گفت...

میبینم که رنگ عوض میکنی!

delight گفت...

سقوط از طبقه سوم همانقدر آسیب می رساند که سقوط از طبقه صدم، اگر بناست سقوط کنی بهتر است از بلندترین جا سقوط کنی
وبلاگت خیلی قشنگه آفرین دوست من
شادی